و اما من...

نمیدونم چجوری میتونم خودمو توصیف کنم راستش تو مهم ترین انتخابات زندگی من قلب و مغزم کاندید شدن و نتیجه این انتخابات رای اوردن قلبم بود @_@ و این بود که من شدم یه دختر خیلی احساسی^^

 

اگه بخوام از چیزایی که دوسشون دارم بگم میتونم به چیزای کوچولوی فانتزی کتابای عاشقانه ، هیجانی ، اکشن ، خوراکیای ترشی که وقتی میخوری چشمات مثل این میشه @_@ و هر چیز هیجانی دیگه ای که جون آدمو به لبش برسونه ولی معقول باشه اشاره کنم :)

 

از افتخاراتم اینه که ته تغاری خدام =)))))

سال 82 آخرین نفساشو میکشید که به دنیا اومدم ^^

 

به جمله ی "هیچ وقت غرور یه پسر و دل یه دختر رو نشکن" به شدت اعتقاد دارم !

 

با همه ارتباط برقرار می کنم ولی کم پیش میاد با کسی صمیمی بشم ولی اگه صمیمی بشم ، رفیق جایگاه ویژه ای برام داره :)